جدول جو
جدول جو

معنی سگ بویین - جستجوی لغت در جدول جو

سگ بویین
بی اندازه ناراحت شدن، از کوره در رفتن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شخم شدن، از کار افتادن گرمابه یا آسیاب، کچل شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
راست و محکم شدن، صاف شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
فاسد شدن، فاسد شدن تخم مرغ
فرهنگ گویش مازندرانی
تباه شدن خوشه ی شالی پس از شکستن ساقه، زرد شدن ساقه ی شالی
فرهنگ گویش مازندرانی
ناپدید شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
گرفتگی و خشک شدن گردن، گرفتگی ریه در اثر سرماخوردگی
فرهنگ گویش مازندرانی
تباه شدن، مزه گس داشتن، ناتوان شدن، کنفت شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
ساییده شدن سم و ناخن اسب
فرهنگ گویش مازندرانی
از گرسنگی سست شدن، زیاد منتظر ماندن
فرهنگ گویش مازندرانی
گل اندود شدن، گل و لای شدن زمین
فرهنگ گویش مازندرانی
گم شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
له شدن، درهم کوبیده شدن، دولاشدن، خم شدن، پهن شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
برخاستن نرینگی، حالت نعوظ، سرمست شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
در جایی بی حرکت ایستادن و مزاحم شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
آغشته شدن، کج شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سست شدن، انصراف در کار یا تصمیمی، تردید داشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
یکسان شدن، برابر شدن، بی حساب شدن، تسویه حساب کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
به سر رسیدن، به پایان آمدن، سیر شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
زیاد شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
روییدن سبز شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
قرار گرفتن، در جایی ماندن و بند شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
روشن شدن آتش
فرهنگ گویش مازندرانی
چیره شدن، بیماری و زخمی که بر انسان چیره شود و با درمان
فرهنگ گویش مازندرانی
کینه جو شدن، دشمنی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
گرد آمدن، جمع شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
مخفف خفه شدن، خود را در پناه چیزی پنهان کردن و مخفی شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پر و لبریز شدن آب، سرریز کردن آب از ظرف
فرهنگ گویش مازندرانی
دیر شدن، از وقت گذشتن
فرهنگ گویش مازندرانی
کوفته شدن بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
گذشتن، رد شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
رو شدن، برملا شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
زخمی شدن بخشی از بدن بر اثر ساییده شدن با قسمت دیگر بدن
فرهنگ گویش مازندرانی
سیخ شدن، بلند شدن، برخاستن، مزاحم شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
نو شدن
فرهنگ گویش مازندرانی